هدیه ای از جنس خدا

نامه ی بابایی

ساعت 12:30... سلام فرشته ی آسمونی من..الان چشمم به نامه ای که بابایی روز اولی که تودلم جاخوش کرده بودین برام نوشته بودافتاد..بابایی برام نوشته بود: کلیدهارو گذاشتم توی جاکفشی ..هرکی هم اومد تو پانشو بگوآیفون همسایه روبزنه..آخرش هم نوشته بود مواظب خودت باش... میدونین بخاطرشما دوتافرشته ی آسمونی من چی ها کشیدم ولی شما بازم موندین پیش خدا..باشه من خیالم راحته. کی روبهترازخدا میتونم پیداکنم که مواظبتون باشه... خیلی دلم براتون تنگ شده زودبیاین پیشم............                     ا ...
17 خرداد 1391

دردودل

سلام فرشته ی ازراه نرسیده ی من... امروز برای باردوم تو رو از دست دادم و... من موندم وتنهایی هام... دلم واسه ی دیدنت پر میکشه تا آسمونا ولی  تو نیستی .... کجایی تادل بی طاقتمو بغل کنی فرشته ی من... ...
16 خرداد 1391

نگرانی بابابزرگ

سلام فرشته ی کوچولوی من.. الان بابا بزرگ از من خبر اومدنتو گرفت ومن با چشمانی پرگفتم پرکشیدورفت...
16 خرداد 1391
1